تقسيم مفاهيم کلى به معقولات اولى و ثانوى از ابتکارات فلاسفه اسلام است. اين تقسيم ثمرات فراواني در فلسفه اسلامي داشته، و لغزشهاى زيادى که فلسفه غرب بدان دچار بوده به وسيله اين مباحث قابل حل مىباشد. اين مقاله در مقام بيان حقيقت معقولات ثانويه و فرق آنها با معقولات اوليه از منظر استاد شهيد مطهرى مىباشد، لذا، براى اين که درک درست و صحيحى از معناى معقول ثانيۀ فلسفى پيدا شود، اول، معناى معقول و بعد، کيفيت پيدايش اين تصورات کلى بيان شده، و پس از آن، فرق معقول اوليه و معقول ثانيۀ فلسفى مطرح شده است. در اينجا ،اصطلاح حکما در تعريف معقولات اوليه و ثانويه و ايرادات وارد بر اين نظريه، از طرف استاد مطهرى ذکر شده است. همچنين به مناسبت رابطۀ معقولات با مسألۀ شناخت و آگاهي، معضلاتي که فلاسفۀ غرب در مسألۀ شناخت به آن گرفتار شدهاند مطرح کرده و در کلام فلاسفۀ اسلام را در اين مسأله (شناخت و علم) ذکر کردهايم و در پايان بعد از ذکر خلاصۀ کلام شهيد مطهرى و نقد آن، نتيجهگيرى نهائى در اين مباحث مطرح مىشود.
|