هر علمی که در تلاش برای حل مجهولات است با روش خاصی مسیر خود را طی میکند. چهار روش اصلی برای کسب معرفت وجود دارد که هریک محدوده و قوت خود را دارا میباشد. ممکن است علمی از یک روش بهره ببرد و ممکن است علم دیگری از چند روش استفاده کند. چهار روش مذکور عبارتتند از: روش عقلی، روش نقلی، روش شهودی، روش تجربی.
طبیعت موضوع علم میتواند معین کننده روش علم باشدو از طرفی اختلاف در روشها میتواند موجب تعدد علوم شود. هر پژوهشگری از روش یا روشهای خاصی برای حل مسائلش استفاده میکند. صدرالمتألهین نیز از این قاعده مستثنی نیست و برای حل مسائل فلسفی روش خاص خودش را دارد. سوال اصلی ما روش پژوهش در فلسفه ایشان است. ادعای ایشان استفاده از روش عقلی برای حل مسائل فلسفی است. عملکرد ایشان همین را تایید میکند اما بسیار در مسائل فلسفی میبینیم از شهود همگانی نیز بهره برده شده است. استفاده از دیگر روشهای پژوهش در آثار ایشان در عرض استفاده از روش عقلی نیست. بلکه در جهت کمک به رشد مسائل فلسفی میباشند. در نهایت ایشان ولو اینکه از روشهای دیگر نیز بهره برده است، مسئله را فلسفی ختم میکند و این کار یک فیلسوف است.
|