آیا تردید در بدیهیات با بداهت آنها تنافی دارد؟ آیا ممکن است بدیهیترین امور نیز مورد تردید واقع شوند و این با بداهت آنها تنافی نداشته باشد؟ آنچه موجب تفاوت میان گزارههای بدیهی و نظری است، نیاز و عدم نیاز به تعریف و استدلال است. سرِّ بازگشت معرفتهای نظری به معرفتهای بدیهی را نیز در این ویژگی مهم باید جستوجو کرد. اما تعمیمِ ناخودآگاهِ این بینیازی به بینیازی در سایر امور، موجب بروز مشکلاتی در معرفت به گزارههای بدیهی شده است. به همین دلیل ضروری است از میان کلمات اندیشمندان، مباحثی دربارة این ویژگی و تمایز آن با ویژگیهای دیگرِ این نوع از علوم داشته باشیم. با این بررسی آشکار میشود که تصدیق بیواسطه گزارههای بدیهی بر خلاف تصور اولیه ـ که آسان به نظر میآید ـ دارای شرایطی است که توجه نکردن به آنها موجب اشتباه در تشخیص و تصدیق بدیهیات میشود. در این مقاله پس از بررسی تعریف و بیان ویژگیهای گزارههای بدیهی، به شرایط و امور مورد نیاز بدیهیات اشاره شده است.
|